پنج شنبه 90 تیر 16 , ساعت 4:39 عصر
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
اللهم عجل لولیک الفرج و احفظ قائدناالخامنه ای
==============
بادگیرها که اذان می گویند
و توفانهای کویری ، سجده می کنند بر سجاده های رمل
دلم می گیرد از این ابرهای بی باران
دلم می گیرد از این سایه های سرد
دلم می گیرد از این سایه های غریب
ببار ای ابر بی دریغ
__ لبهای کویر ترک خورده ست __
***
بادگیرها که اذان می گویند
و رملها که سجده می کنند بر افق
دلم می گیرد از این لحظه های غروب
دلم می گیرد از این لحظه های غریب
دلم می گیرد از این . . . . . . .
____ آنگاه ____
بادگیرها آرام می گیرند
توفانها آرام می گیرند
رملها آرام می گیرند
من ، اما ، نشسته ام اینجا
تا صبح ، تا فردا ، تا انتظار
بتاب ای تنها قرار صبح
شبهای کویر سرد است ..........
...............
نوشته شده توسط محمد مهاجری | نظرات دیگران [ نظر]